رویاءهای اصغر کریمی و «حزب کمونیست کارگری ایران»
اقرار به موقعیتِ «سازمان»ی – «حزب»ی و ناتوانی در نقشآفرینی فعال و عملی در برابر رژیمهای جنایتکار و فاسدی همچون جمهوری اسلامی، نه تنها نادیدهگیری از فعالبتِ غیرمستقیم با نظامِ حاکم بر ایران نیست، بلکه هممعنی با صداقتِ انقلابی و اعتقادِ راسخ به اصولِ پایهای مارکسیست – لنینیستی است. به یقین ایجادِ گفتمان سالم و رو راست با مردم و جنبشهای اعتراضیِ کارگری و تودهای، از زمره شاخصههای اصلی عنصر و نیروی مدعی حامی محرومان به حساب میآید.
حبابِ «دمکراسی» امریکا ترکید
گردنکشیهای دو جناحِ هئیت حاکمۀ امریکا بر سر ریاست جمهوری، پتۀ دمکراسی ادعایی نظامِ مدافع جهانِ «متمدن» را روی آب ریخت. در امتدادِ ترکیدن حباب «دمکراسی»ست که چند روزی خبرگزاریهای جهان، بهروی حملۀ تعدادی از هواداران ترامپ به کُنگرۀ امریکا زوم شدهاند. یقیناً دلیلِ آن، در تکنمونه و در بیسابقه بُودن آن است. در یک تحلیل ساده و کوتاه میشود آنرا به تضادهای درونِ حاکمیتِ یکی از بزرگترین قدرتهای جهان، و بعد از آن به درونمایۀ نظامِ سرمایهداری، و بویژه به ناتوانی میلیونها انسان در تهیۀ پایهایترین زندگی ربط داد. تمرکز به بخشِ اوّل موضوع تاحدودی حقیقی و بهدنبال مانع از ورود و جستجو به بخشهای بعدی نیست. به هرحال و بر خلافِ بعضاً نظرات ارایه شده، اثرات این رویدادِ بیسابقه را میبایست، بسیار فراتر از خودخواهیها و یا خودسریهای «ترامپ» توضیح داد. به این دلیل که بخشهایی از حاکمیت سرمایهداری و دیگر نهادهای بلندپایۀ امریکا، در ایجادِ چنین رویدادی دخیلاند و بدون دخالتگریهای آنها، وقوعِ آن در امریکا، ناممکن بُود.
جهانِ 2020 از زبان آمار
به موازات تخریب زندگانی میلیاردها انسانِ دردمند، جهان در سالِ 2020، شاهدِ رودررویی و مقابله با میکروب آزمایشگاهی کُرونا بُوده است. بنابه خبرگزاری های امپریالیستی تابحال نزدیک به 2 میلیون نفر جان خود را از دست داده و هزاران نفر در صفِ مرگ اند. پس سال 2020 را نمی شود صرفاً بعنوان سالی پُر تلاطم، ناآرام و از کار افتادن چرخ اقتصادِ جامعه، بیکاری و بی خانمانی بیش از پیش میلیون ها تودۀ محروم، بلکه می بایست سالِ جنگِ بیولوژیکی قدرت مداران بزرگ و آنهم تحت عنوان «مقابله» با ویروس کُرونا توضیح داد؛ جنگی که بمانند دیگر جنگ های امپریالیستی، جهانِ انسانی را به مسیرِ خوف و وحشت سازمان داده و بر ناامنی های میلیاردها تودۀ دردمند افزوده است.
جنبشِ کارگری و سازمان کمونیستی (پیشرو)
در مبحث جایگاهِ طبقۀ کارگر و ارتباط آن با کمونیست ها و روشنفکران نوشته های بسیار فراوانی است. اهمیت این موضوع از این لحاظ مدنظر است که بدون بازشناسیِ مقام و رتبۀ هر یک از آنان، سمت و سو، و مسئلۀ انقلاب را با مشکلات جدی رودررو خواهد ساخت. منظور از اینکه بی توجهی به نقشِ عنصر ذهنی در هدایتِ جنبش های اعتراضی علیۀ طبقۀ سرمایه داری و نیز فهم نادُرست از تحرکات خودبخودی و اقتصادی طبقۀ کارگر، جز ابهام گوئی و پُرچانگی سیاسی نیست.
16 آذر روز دانشجو، از منظری دیگر
چند وقتی است که لرزشِ سیاسی دانشجوئی از حالتِ تحرکی خود افتاده است. از علت های متفاوتی می شود کمک گرفت تا از درِ توضیحِ دُرست آن بر آمد. ربط ها و بی ربط هایی مطرح است مبنی بر اینکه چرا جنبش دانشجوئی، هر از چند گاهی به چنین وضعیتی گرفتار می شود. خوانده و می خوانیم وضغیت اسفبار سیاسیِ درون جامعه، همچون اختناق، تعقیب و مراقبت های شدید پلیسی و نیز سرکوب عنان گُسیختۀ ارگانهای حافظ بقای امپریالیستی، ربط مستقیم با افتِ جنبش های دمکراتیکی همچون جنبشِ دانشجوئی دارد.
فساد فراگیر نظام و زندگی مردم
صدمات وارده به جامعه و به مردم از سوی عناصر و دم و دستگاه های امپریالیستی در ایران، قابلِ توصیف نیست. در غارتِ اموال عمومی، خرابی ها و زیر و رو کردن جامعه و زندگی مردم پایانی نیست. سران حکومت به یُمن سلاح و ارگانهای سرکوب، ثروت های جامعه را به یغما بُرده اند و آرامشِ ابتدائی را از مردم گرفته اند. سرقتِ منابع طبیعی و بخصوص تعرض روزمره به باقیماندۀ سفرۀ ناچیز میلیون ها کارگر و زحمتکش، به متد و به سیاستِ معمول حکومت مداران و دولت مداران تبدیل شده است.
تأملی بر انتخابات امریکا
ظاهراً غائلۀ انتخابات ریاست جمهوری امریکا بعد از کشاکش فراوان بین دو دستۀ حاکمیت خاتمه یافته است. دنیا سایه به سایه در تعقیبِ درگیری ها و تنش های موجود در درون هئیت حاکمۀ امریکا بُوده است. اگر نگوئیم همه، ولی بطور یقین اکثریت قریب به اتفاق، خواهان باختِ «ترامپ» در این به اصطلاح انتخابات مردمی بودند. علت آن به تعرضِ بی شرمانۀ «ترامپ» به بدیهی ترین حقوق انسان ها، سیاست نژادپرستانه، تعدی و فحاشی به مهاجرین، توهین به زنان و غیره بر می گردد.
مدخلی کوتاه به نظر و عمل [تئوری و پراتیک]
عدم پیوستگی با جامعه و جنبش های اعتراضی، آورندۀ وارفتگی، گرفتاری و بیماری های تئوریک – سیاسی است. اساساً وظیفه و سیاستِ کمونیستی راه اندازیِ جنبش های بزرگ و تغییر به سمت آرمانِ مردمی است. پس باید در مکانی فعالیت کرد و زیست که مردم اند. باید با جامعۀ طالبِ دگرگونی همراه، و نیز در همراهی با اعتراضات کارگری و توده ای، نظام های مدافع وضعیت موجود را به مصاف طلبید. خطاست که نظر در دالان های سازمانی – حزبیِ کُور و روشنفکرانه، آغشته به بی عملی گردد.
هستی مردم در زیر سایۀ «دولت اعتدالِ» روحانی
نظام های سرمایه داری به هزاران دلیل، جوهره و محتوای انسانیت را از درون تهی کرده اند. سیستم حاکم بر جهان، زندگیِ مردم را آمیخته از مرگ و رنج کرده است. در هیچ بخش و قسمی آسایش و فراغت برای محرومان نیست. دنیا و جوامع متفاوت، پُر از ثروت، زمین و مکان برای زندگی است. امکانات و ابزار متناسب با فراگیری علم و معرفت بسیار و بسیار است، امّا بدلیل تمرکز ثروت در دست اندک محدودی از آحاد جامعه، میلیونها توده و سازندگان اصلی آن، فاقد امکانات اولیۀ زندگی و نیز میلیونها کودک بدلیل فقر والدین شان به کوکان کار تبدیل گردیده اند.
بازخوانیِ جنایات جمهوری اسلامی
تبیین از طبیعت نظام جمهوری اسلامی بسیار آسان است. به این دلیل که رفتار و کردارِ سران حکومت در عرصه های متفاوت رو است. سردمداران رژیم در چهار دهۀ حاکمیت شان برای تضمین و تأمین منافع بالائی ها سنگ تمام گذاشته اند و به همین دلیل، سر انجام و تاریخ سیاسی یکایکِ آنانرا، بدون کمترین تعللِ ذهنی میشود حدس و براحتی نوشت.